سناریو

ختن و خمار، دو آهو جوان، به امید زندگی بهتر در وطن، دشت ناز را می فروشند و یک آپارتمان کوچک در کلیله و شهرک دمنه می خرند.

Khotan and Khomar, two young deer, sell Dasht-e Naz in the hope of a better life in their homeland and buy a small apartment in Kelileh and Demneh town.

امیر علیرغم قول هایی که با پسر عمویش داده، دلش را به دختر دیگری می زند. فاش شدن این عشق خانواده امیر را ناراحت کرده است.

Amir loses his heart to another girl, despite the promises he has made with his cousin. The revelation of this love has troubled Amir's family.

مادر عزیزم این همه زن را رها کن تا داخل قصر خلوت شود.

My dear mother, release all these women so that the inside of the palace may be deserted.

رعنا و یغما زندگی خوب و دوست داشتنی دارند، اما به عنوان سایه ای از رازهایی که پنهان می کنند زندگی خود را تهدید می کنند و این راز ماجرایی وحشتناک را برای آنها رقم می زند.

Rana and Yaghma have good and lovely lives, but they threaten their lives as a shadow of the secrets they hide, and this secret constitutes a terrible adventure for them.

پس از آزادی از زندان، کاپو مافیایی دوایت "ژنرال" مانفردی به تولسا، اوکلاهاما تبعید می شود، جایی که او یک امپراتوری جنایتکار جدید با گروهی از شخصیت های نامحتمل می سازد.

Following his release from prison, mafia capo Dwight "The General" Manfredi is exiled to Tulsa, Oklahoma, where he builds a new criminal empire with a group of unlikely characters.

جنگ جانشینی داخلی در خانه تارگرین در اوج قدرت، 172 سال قبل از تولد دنریس تارگرین.

An internal succession war within House Targaryen at the height of its power, 172 years before the birth of Daenerys Targaryen.