سناریو

وقتی به نزدیکی غار می رسند، ناگهان زلزله قدرتمندی غار را می لرزاند. محسن و رها از این حادثه بسیار می ترسند و ناگهان دختری را می بینند که از غار خارج شده است. نام این دختر آتوسا است و موهایی قرمز دارد. آتوسا با بازی سحر ولدبیگی شش هزار سال در یک تابوت خوابیده بود و با این زلزله از خواب بیدار شده است. حالا اتوسا به همراه رها و محسن به زندگی آنها وارد می شود و زندگی این پدر و دختر را دچار مشکلاتی می کند.

When they get near the cave, suddenly a powerful earthquake shakes the cave. Mohsen and Raha are very afraid of this incident and suddenly they see a girl who came out of the cave. This girl's name is Atusa and she has red hair. Atusa, played by Sahar Voldebigi, slept in a coffin for six thousand years and woke up with this earthquake. Now Etusa enters their lives together with Raha and Mohsen and causes problems in the life of this father and daughter.

رستم چراغ دلت روشن شد، دیگه نباید خاموش بشه!...

Rostam, the light of your heart has been turned on, it must not be turned off!

زوج جوانی که به تازگی ازدواج کرده اند باعث آسیب رساندن به ساختمانشان شده اند و در کشمکش گفتن حقیقت و یا پنهان کردم آن هستند که با مشکلات بزرگتری مواجه می شوند

A young newlywed couple has caused damage to their building and faces even bigger problems in the struggle to tell the truth or hide it.

در روستایی شمال غربی ایران، غیرت، یک تولیدکننده ساده زغال، پس از فرار پسرش که به زندان محکوم شده، به آذربایجان فرار می کند، وارد یک مارپیچ غم انگیز می شود.

In rural northwest Iran, Gheirat, a modest charcoal producer, is pushed into a tragic spiral after his son, sentenced to jail, evades to Azerbaijan.

داستان دو پیرمرد که یک شب تصمیم جالبی می گیرند و سفری شبانه را در وسط شهر بزرگ آغاز می کنند.

The story of two old men who one night make an interesting decision and begin a night journey in the middle of the big city.

مردی با بی توجهی خود به چشم همسرش آسیب می زند. خانواده و دوستانش به او هشدار می دهند که همسرش برای تلافی در خانه مانده است. سکوت مزمنی بین آنها حاکم است. پس از یک سال در تاریکی، آنها باید به یک شهرک برسند.

A man injures his wife's eye with his negligence. His family and friends warn him that his wife is staying home to retaliate. There is a chronic silence between them. After a year in gloom, they have to come to a settlement.