سناریو

پس از مرگ چاراس، لینو و جولیا مسئولیت را بر عهده گرفتند و واحد جدید مواد مخدر را تشکیل دادند. لینو که مصمم است قاتلان برادر و مربی خود را پیدا کند، به شکار خود ادامه می‌دهد و اجازه نمی‌دهد کسی مانع راه او شود.

After the death of Charras, Lino and Julia took over and form the new narcotic unit. Determined to find the murderers of his brother and his mentor, Lino continues his hunt and won't let anyone get in his way.

لورا و ماسیمو برگشته‌اند و قوی‌تر از همیشه هستند. اما روابط خانوادگی ماسیمو و یک مرد مرموز که برای قلب لورا پیشنهاد می کند، زندگی عاشقان را پیچیده می کند.

Laura and Massimo are back and stronger than ever. But Massimo's family ties and a mysterious man bidding for Laura's heart complicate the lovers' lives.

داستان مستند انتخاب موفق : درباره زوجی است که ضمن دارا بودن اختلافات مختلف با یکدیگر ، تلفنی به طور نا خواسته مشکلات آنان را چند برابر می کند و خانواده ها در صدد بهبود رابطه این زوج بر می آیند ، تا اینکه . . . .

داستان مستند انتخاب موفق : درباره زوجی است که ضمن دارا بودن اختلافات مختلف با یکدیگر ، تلفنی به طور نا خواسته مشکلات آنان را چند برابر می کند و خانواده ها در صدد بهبود رابطه این زوج بر می آیند ، تا اینکه . . . .

شش ماه است که مشکلات رابطه‌ی آرش و نفیسه، زوجی که سابقه‌ی روزهای زندگی مشترک‌شان به ده سال می‌رسد، پیچیده‌تر و زندگی آن دو به سبب سکوت و قهر نفیسه سردتر شده است. آن دو درحالی که قرار بر طلاق توافقی دارند به پیشنهاد نفیسه به هند سفر می‌کنند اما…

شش ماه است که مشکلات رابطه‌ی آرش و نفیسه، زوجی که سابقه‌ی روزهای زندگی مشترک‌شان به ده سال می‌رسد، پیچیده‌تر و زندگی آن دو به سبب سکوت و قهر نفیسه سردتر شده است. آن دو درحالی که قرار بر طلاق توافقی دارند به پیشنهاد نفیسه به هند سفر می‌کنند اما…

درخت گردو با الهام از ماجرایی واقعی، در خلال بمباران شیمیایی شهر سردشت شکل گرفته است به زندگی «اوس قادر» و داستان تار و مار خانواده اش در جریان جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث عراق می پردازد. قصه را مخاطب از انتها می بیند و کل داستان در فلاش بک می گذرد. و راوی داستان، «هما» آموزگار روستای محل فاجعه است. ما از آخرین لحظات زندگی «اوس قادر» وارد ماجرایش می‌شویم و در حالی که مردی بالای سر او قرآن می‌خواند و بستگانش در حال مویه کردن هستند،

Qader, a bricklayer from Sardasht in western Iran whose wife is pregnant with her 4th child, suddenly found himself amid a war crime perpetrated by the Saddam regime. On June 28th, 1987 Iraqi air fighters dropped mustard gas bombs...

ناسی ماه ها پس از آزادی از زندان به تماشای فیلم می گذرد و تمام سطرها را حفظ می کند. او سپس به اطراف سفر می کند تا فیلم ها را به عنوان یک نفر نمایش روی نیمکت اجرا کند. او کم کم یک گروه تئاتر به نام نیمکت سینما تشکیل می دهد...

Nasi spends months after release from prison, watching the films and memorizes all the lines. He then travels around to perform the films as a one man show on a bench. Gradually he forms a theatre group called Cinema Bench...