سناریو

داستان فیلم ویلای ساحلی درباره خانواده ای روستایی است که به عنوان سرایدار قرار است برای 6 ماه از یک ویلا نگهداری کنند. چاوش، صاحب ویلا، قرار است برای دانشگاه رفتن دخترش 6 ماه در خارج از ایران زندگی کند و ویلا را به یونس (پژمان جمشیدی) و همسرش (ریما رامین فر) می سپارد و آنها با 3 فرزندشان به ویلا نقل مکان میکنند، اما برادر زن یونس (رضا عطاران) با ورود به خانه داستانهایی رقم میزند.

The story of the movie "Beach Villa" is about a rural family who are supposed to take care of a villa for 6 months as caretakers. Chavosh, the owner of the villa, is going to live outside of Iran for 6 months for his daughter to go to university, and he entrusts the villa to Younes (Pejman Jamshidi) and his wife (Rima Ramin Far), and they move to the villa with their 3 children, but Brother. Younis' wife (Reza Attaran) creates stories upon entering the house.

ویجی که روز یک افسر فاسد است، شب ها به یک هوشیار تبدیل می شود تا شهر را از جنایت آزاد کند.

Vijay who is a corrupt officer by day, turns a vigilante by night in order to make the city crime free.

یک مامور جوان NSA برای قتل رؤسایش قاب می شود و او را متوجه می کند که اکنون ماموریتش تیره تر از حد انتظار است و باید در مورد مرگ پدرش که یک مامور سابق NSA بود، حساب های شخصی را حل کند.

A young NSA agent is framed for the murder of his bosses making him realize that now his mission is darker than expected and has some personal scores to settle regarding his father's death, a former NSA agent.

چهار نفر از اقشار مختلف جامعه یک تاکسی مشترک کرایه می‌کنند، اما وقتی به مقصد می‌رسند، یک سری اتفاقات گیج‌کننده رخ می‌دهد. اما در کمال تعجب متوجه می شوند که زندگی همه در داخل کابین به هم گره خورده است.

Four people from different stratum of society hire a sharing cab but when they reach their destination, a series of perplexing events take place. But surprisingly they realize that everyone's life inside the cab is intertwined.

مونا بای، گانگستر مخوف بمبئی، عاشق زن جوانی به نام کومال می شود. وقتی مونا قصد ازدواج با او را دارد و باید با دکتر راستوگی، برادرش و راجا، دوست پسر ولگردش مبارزه کند، همه چیز به طرز خنده‌داری خراب می‌شود.

Munna Bhai, a dreaded Mumbai gangster, falls in love with a young woman named Komal. Things go hilariously awry when Munna sets out to marry her and has to fight off Dr. Rastogi, her brother, and Raja, her vagabond boyfriend.

آشیش ده ساله عاشق همکلاسی خود سروشتی می شود. در حالی که او بزرگ می شود، کشور دچار تغییرات اجتماعی-اقتصادی متعددی می شود. آیا عشق او می تواند در آزمون زمان مقاومت کند؟

Ten-year-old Ashish falls head-over-heels in love with his classmate, Srushti. While he grows up, the country goes through several socio-economic changes. Will his love be able to stand the test of time?