سرور های سناریو در کشور المان قرار دارد و اپراتور مخابرات محدودیت سنگینی اعمال نموده است، لطفا در صورت مشکل در اتصال اپراتور خودرا تغییر داده یا از VPN استفاده نمایید.
سرور های سناریو در کشور المان قرار دارد و اپراتور مخابرات محدودیت سنگینی اعمال نموده است، لطفا در صورت مشکل در اتصال اپراتور خودرا تغییر داده یا از VPN استفاده نمایید.
گوستاو ایفل به خاطر همکاری در ساخت مجسمه آزادی، در امریکا نشان شهروندی دریافت میکند. مسوولان فرانسوی از او میخواهند که برای نمایشگاه جهانی پاریس در سال ۱۸۸۹ که صدمین سالگرد انقلاب فرانسه است، اثر حیرتانگیزی خلق کند، اما او به ساخت مترو علاقه بیشتری دارد. یک شب در مراسمی عشق دوران جوانی خود، آدریان را که همسر دوستش، آنتونی شده بود، میبیند. خاطراتشان در روزهایی که پل فلزی بر رودخانه گارون در شهر بوردو را در دهه ۶۰ میلادی میساخت، زنده میشود. گوستاو ایفل با ایده حرف A انگلیسی که اسم آدریان با آن شروع میشود، طرح برج ایفل را پیشنهاد میدهد، برجی در قلب پاریس برای همه مردم، فقیر و غنی، فرانسوی و غیرفرانسوی.
شاید تا به امروز کمتر کسی به شباهت برج ایفل به فرم حرف A دقت کرده باشد و شاید هرگز دختری به نام آدریان در زندگی گوستاو ایفل وجود نداشته باشد، اما کارولین بونگران فکر کرد این ارتباط تخیلی چه داستان عاشقانهای خواهد شد. پس نوشتن کتاب «ایفل و من» را در سال ۱۹۹۷ شروع کرد؛ داستانی که بونگراند طی ۲۰ سال پرداخت و نتیجه آن خلق فیلمنامهای واقعی-تخیلی برای فیلم «ایفل» به کارگردانی مارتین بوربولون فرانسوی با بودجه هنگفت آن هم در روزگار پاندمی کرونا شد که سرنوشت اکران فیلمها در پردهای از ابهام بود.
به نظرم هیچکس در جهان امروز وجود ندارد که نام برج ایفل به گوشش نخورده باشد و تصویر حتی محوی از بلندترین سازه فلزی جهان (تا قبل از ساخت ساختمان کرایسلر در نیویورک) با ارتفاع ۳۰۰ متری نداشته باشد. آمارها میگوید برج ایفل پربازدیدترین بنای جهان است، شاید به خاطر هدف اولیه گوستاو ایفل که میخواست اثری بسازد که در دسترس همه مردم باشد و همه بتوانند از آن لذت ببرند. حالا این سازه جهانی در فیلم «ایفل» جان پیدا میکند تا اگر احیانا کسی در دنیا هست که برج ایفل را نمیشناسد از طریق تصویر و داستان زندگی گوستاو ایفل آن را بشناسد و ببیند. به عبارتی، هدفی که ایفل برای برجش در نظر داشت، حالا از طریق تصویر و فیلم بیش از پیش محقق میشود.
اینکه غربیها چقدر به ثبت گونههای مختلف تاریخ (از تاریخ سیاسی گرفته تا تاریخ هنر)، ثبت زندگی افراد از سیاستمداران تا هر کسی که به نوعی تاثیری در زندگی آنها داشته علاقهمندند، شکی در آن نیست، اما فرانسویها علاقه زیادی به خلق این گونه آثار دارند، فیلمهای زندگینامهای (بیوگرافیک) جایگاه ویژهای در تولیدات تصویری فرانسه دارد. حالا «ایفل» دو زندگینامه را با هم ترکیب کرده و به مخاطب خود معرفی میکند: زندگی گوستاو ایفل، مهندس آلمانیتباری که نامش با نام بزرگترین و مهمترین سازه فلزی جهان، برج ایفل پیوند خورده است.
قطعا ارتباط عاشقانه گوستاو ایفل و آدرین از تخیل بونگراند نویسنده برآمده است، اما به نظر میرسد داستانی که در ارتباط با ساخت برج ایفل و موانع و مشکلاتی که گوستاو ایفل در ساخت آن داشت، بر اساس مستندات تاریخی شکل گرفته است. مستنداتی که نشان میدهد گوستاو ایفل تا چه حد برای ساخت برجش با مشکل مواجه بوده است؛ از خیانت دوستش، آنتونی که در مطبوعات تحریکاتی علیه گوستاو و طرحش ایجاد کرد تا ایجاد مشکلات بانک برای پرداخت هزینه لازم و مخالفت واتیکان و پاپ که نمیخواستند سازهای بلندتر از برج کلیسای گوتیک نتردام پاریس ساخته شود. اما گوستاو ایفل با همه موانع جنگید و علیرغم سختیهای فراوان از ناهموار و نمناک بودن زمینی که پایههای برج باید در آن فرو میرفت تا مواجه شدن با انواع سختیهای کارگران برای میخ و پرچ زدن بر بدنه سازه، طرحش را محقق کرد و بنایی ساخت که نه فقط در جنگ جهانی دوم به دلیل آنتنی که بر بلندای آن نصب شده کمک بسیاری به فرانسویها کرد و باعث شد آهسته آهسته مخالفان به ایفل روی خوش نشان دهند، بلکه به نماد فرانسه تبدیل شد و جهانگردان بسیاری را به سوی خود میخواند و سهم مهمی در اقتصاد کشور فرانسه ایفا میکند.
فیلم به دهه ۶۰ میلادی فلشبک میزند تا آشنایی گوستاو ایفل با آدریان در بوردو را به تصویر بکشد، روزگار جوانی گوستاو و هیجان و علاقهاش به ساخت پل فلزی بر رودخانه گارون را نیز به تصویر میکشد و بدینترتیب مخاطب را با کسی آشنا میکند که اراده آهنینی همچون سازه فلزیاش داشته است. گرچه این فلشبک یک اشکال عمده در کارگردانی را نشان میدهد و آن عدم تغییر چهره آدریان در جوانی و ۲۰ سال بعد است، باعث میشود شخصیت و اراده قوی گوستاو ایفل و مقابلهاش با انواع و اقسام مشکلات در زمان ساخت برج ایفل باورپذیر شود.
برای همین به نظر میرسد فیلم علاوه بر روایت تاریخ ساخت برج ایفل، شاید و حتما یک نکته مهم دیگری برای مخاطب امروز دارد: اینکه هیچ کار بزرگی بدون سختی و زحمت و تحمل مرارت و روحیه قوی به سرانجام نمیرسد. و این ارزش افزوده فیلم/ سینما برای مخاطب است. مخاطبی که میتواند علاوه بر لذت بردن از اثر هنری، توشه خود را بردارد و راه و مسیری را برای خود بسازد که بتواند با مشکلات و موانع پیشرفتش که در همه زمانها و مکانها وجود دارد، مقابله کند.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران