سناریو

پرویز دهداری مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران و اولین سرمربی تیم پرسپولیس بود. این فیلم محصول سازمان هنری رسانه اوج است و درباره پرویز دهداری یکی از متفاوت ترین...

Parviz Dehdari was the former coach of the Iranian national football team and the first head coach of the Persepolis team. This Movie is a product of Owj Media Art Organization and it's about Parviz Dehdari, one of the most differ...

یک مرد جوان ناشناس کمپین انتقامی را علیه رهبران فاسدی که مادرش را به قتل رساندند به راه می اندازد و همچنان به طور سیستماتیک فقرا و ناتوان را قربانی می کند.

An anonymous young man unleashes a campaign of vengeance against the corrupt leaders who murdered his mother and continue to systematically victimize the poor and powerless.

داستان گروهی مستندساز است که برای ثبت خاطرات خانم افخم شبستری از آخرین دیدار او با همسرش به منزل او می‌روند اما فیلم در دنیای رویای او متحیر می‌ماند تا حسرت چهل ساله او را بازیابی کند.

The story is about a group of documentary makers who go to Mrs. Afkham Shabestri's house to record her memories of her last meeting with her husband, but the film remains puzzled in her dream world to recover her forty-year longing.

در آینده، لس آنجلس پسا آخرالزمانی که با نابودی هسته‌ای ایجاد می‌شود، شهروندان باید در پناهگاه‌های زیرزمینی زندگی کنند تا از خود در برابر تشعشعات، جهش‌یافته‌ها و راهزنان محافظت کنند.

In a future, post-apocalyptic Los Angeles brought about by nuclear decimation, citizens must live in underground bunkers to protect themselves from radiation, mutants and bandits.

داستان پیرمردی است که ناامیدانه به دنبال قلب برای جراحی پیوند همسرش است. در این مسیر پزشک زن جوانی که در چالش جدایی از همسرش است، او را همراهی می‌کند.

It is the story of an old man who is desperately searching for a heart for his wife's transplant surgery. In this path, a young female doctor who is facing the challenge of separating from her husband accompanies him.

همایون و ارغوان در آستانه ازدواج، قربانی خیانتی هولناک می‌شوند. همایون پشت دیوارهای زندان برای انتقام از سامان لحظه‌شماری می کند که مرگ از راه می‌رسد. آرشام یکتا متولد می‌شود. دختری به نام صحرا کنارش قرار می‌گیرد تا مسیر انتقام از خائن‌ها برای آرشام هموار شود.

Humayun and Arghvan fall victim to a terrible betrayal on the eve of their marriage. Behind the walls of the prison, Humayun is counting down the time for death to take revenge on Saman. Arsham is born alone. A girl named Sahra is next to him to pave the way for Arsham to take revenge on the traitors.